سایر توضیحات :
چارلی پسر تنهایی است. ناگهان به موش کوری برمی خورد که به نظر می رسد کیک را از همه چیز بیشتر دوست دارد. آنها با یک دیگر دوست می شوند و چارلی از ترس هایش برای موش کور می گوید. او هم چارلی را نصیحت می کند و تبدیل به مشوق او می شود. در ادامه ی مسیرشان، به روباهی برمیخورند که در تل های اسیر شده است. روباه را آزاد می کنند و او نیز در این مسیر تبدیل به همراهشان می شود. سپس اسبی را می بینند که مدت هاست استعدادهایش را از دید بقیه پنهان کرده است. همه ی آنها در مسیر تغییر قرار دارند...