این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
فهرست مطالب
دهه ۷۰ شمسی یکی از درخشانترین دورههای سینمای ایران بود که با تنوع ژانر، داستانهای عمیق و بازیهای ماندگار، شاهکارهایی را به جا گذاشت. این دهه با باز شدن فضای فرهنگی پس از جنگ، بستری برای خلق آثاری فراهم کرد که نه تنها در زمان خود تأثیرگذار بودند، بلکه هنوز هم مخاطبان را به خود جذب میکنند. حتی به نظر من بسیاری از فیلمهای دهه 70 از فیلمهای امروز سینمای ایران جذابتر هستند! در ادامه بهترین فیلم های دهه 70 سینمای ایران را معرفی میکنیم چراکه این فیلمها مانند درامهای عمیق و عاشقانه یا کمدیهای اجتماعی و آثار جنگی، آیینهای از فرهنگ، دغدغهها و احساسات جامعه ایرانی در این دهه هستند. اگر میخواهید فیلمهای نوستالژی دهه ۷۰ را ببینید، این فیلمها همچنان ارزش دیدن دارند!
امین حقی، روزنامهنگاری جوان و پرشور، با انتشار خاطرات برادر شهیدش که از فرماندهان ارشد سپاه در جنگ بوده، در هفتهنامهاش طوفانی به پا میکند. این اقدام جسورانه برایش گران تمام میشود و مدتی بعد به اتهام تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب، با شکایت حدود ۴۰ نفر به دادگاه احضار میشود. امین به زندان میافتد و در زندان، رویای چاپ خاطرات برادرش در قالب کتاب را در سر میپروراند.
در این میان، همسرش نگار آریانی با گرفتن مجوز نشریهای جدید، راه او را ادامه میدهد. دوستش علی و پسرداییاش آزاد نیز برای آزادی امین تلاش میکنند. آزاد برای جمعآوری پول، خانه خواهرش را برای پارتیهای شبانه اجاره میدهد، اما وقتی امین پس از آزادی از این موضوع باخبر میشود، با آزاد برخوردی تند میکند. این درام اجتماعی تلخ و پرتنش با کارگردانی سامان مقدم و بازیهای تأثیرگذار هدیه تهرانی و علی مصفا، تصویری عمیق از مبارزه برای حقیقت ارائه میدهد. دیالوگهای این فیلم که از بهترین فیلم های دهه 70 سینمای ایران است، هنوز هم میتوانند شما را میخکوب کنند.
مومیایی ۳ یک فیلم پلیسی ایرانی و کمدی است. سروان قربانی، مأمور پلیسی وظیفهشناس و متعهد با بازی درخشان پرویز پرستویی، رئیس کلانتری است که با چالش بزرگی روبهرو میشود. مالک ساختمان کلانتری از او و همکارانش میخواهد هرچه سریعتر مکان را تخلیه کنند و به جای دیگری منتقل شوند. سروان و تیمش با جدیت دنبال یافتن ساختمانی جدید هستند اما هیچکس حاضر نیست ملک خود را به کلانتری اجاره دهد.
در این میان، جستوجوی بیثمر آنها با ماجرایی غیرمنتظره گره میخورد: سروان قربانی درگیر پروندهای عجیب و پیچیده درباره سرقت یک مومیایی میشود. این اتفاق، داستان را به مسیری پر از طنز و هیجان میکشاند، جایی که تلاشهای سروان برای حفظ نظم و حل معما با موانع غیرمنتظره و موقعیتهای کمدی همراه میشود. فیلم مومیایی ۳ با کارگردانی محمدرضا هنرمند و بازی قوی پرویز پرستویی، فیلمی پر از طنز اجتماعی و ماجراهای پلیسی است که همچنان و پس از این همه سال مخاطب را سرگرم میکند و میخنداند.
فرامک، جوانی که در لندن بزرگ شده است پس از مرگ مرموز پدرش، فرزاد، که عضوی از سازمان فراماسونری بوده، برای خاکسپاری او به ایران بازمیگردد. اما ایران برای فرامک، که با فرهنگ و فضای آن بیگانه است، دنیایی ناآشنا و پر رمز و راز به نظر میرسد. او در این سفر متوجه میشود که پدرش همسری به نام کتی داشته، زنی که در گذشته بازیگر معروفی بوده، اما در زمان حیات پدرش فعالیتی در سینما نداشته و حالا ناگهان تصاویر و فیلمهایش دوباره در مرکز توجه قرار گرفتهاند. فیلم لژیون، با روایتی متفاوت و پیچیده، مخاطب را در شبکهای از توطئه، خیانت و اسرار خانوادگی غرق میکند و با کارگردانی ضیاءالدین دری و بازی خسرو شکیبایی، اثری ماندگار در سینمای ایران خلق کرده است.
مهندس محمود بصیرت، مردی متأهل با زندگی خانوادگی آرام در کنار همسرش ترانه و دو فرزندش، به دلیل ملاقات دوست مصدومش، مهندس خاکپور، به بیمارستان دی در تهران میآید. در آنجا با سیما ریاحی، پرستاری جوان و جذاب، آشنا میشود و به تدریج به او دل میبندد. این علاقه به صیغهای موقت منجر میشود، اما رابطهای که در ابتدا ساده به نظر میرسد، بهسرعت به پیچیدگی و آشوب کشیده میشود. محمود، گرفتار عذاب وجدان و سرزنشهای خاکپور، تصمیم به پایان دادن به این رابطه میگیرد، اما سیما که حالا عاشق محمود شده، با چادر سر کردن، پختن غذای خانگی و حتی درخواست یادگیری نماز، تلاش میکند او را نگه دارد. شوکران با کارگردانی بهروز افخمی و بازیهای درخشان هدیه تهرانی و فریبرز عربنیا، روایتی عمیق از عشق ممنوعه، عذاب وجدان و تبعات انتخابهای اشتباه ارائه میدهد که همچنان تأملبرانگیز است.
رنگ خدا یکی از تاثیرگذارترین و غمگین ترین فیلم های ایرانی است. محمد رمضانی، کودکی نابینا با روحی لطیف و قلبی پر از حس زندگی، پس از پایان دوره تحصیلی در مدرسه نابینایان، برای تعطیلات به خانه پدرش هاشم در روستایی سرسبز بازمیگردد. هاشم، مردی که پس از مرگ همسرش با مادر سالخوردهاش زندگی میکند در تدارک ازدواجی دوباره است، اما حضور محمد را مانعی برای این تصمیم میبیند.
او محمد را به کارگاه نجاری میفرستد تا از مسئولیت نگهداری او خلاص شود. مادربزرگ محمد، که این تصمیم را ظالمانه میداند، در اعتراض خانه را ترک میکند. فیلم رنگ خدا، با کارگردانی مجید مجیدی و تصاویری شاعرانه، روایتی عمیق از رابطه پدر و پسر، ایمان و زیباییهای نهفته در زندگی را به تصویر میکشد که همچنان قلب مخاطبان را تسخیر میکند. هربار زندگی شما را ناامید کرد، این فیلم عمیق که از بهترین فیلم های دهه 70 سینمای ایران است را ببینید.
شیدا از بهترین فیلم های دهه 70 سینمای ایران است و در این فیلم فرهاد هرندی، جوانی از خانوادهای مرفه با بازی پارسا پیروزفر، در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق به سربازی میرود. پدرش با نفوذ خود او را به پادگانی امن منتقل میکند، اما فرهاد، برخلاف خواست خانواده، داوطلبانه مأموریت پیامرسانی در خط مقدم را میپذیرد. در یکی از این مأموریتهای پرخطر، از ناحیه دست، چشم و سینه زخمی میشود و به بیمارستانی جنگی منتقل میگردد. در آنجا، شیدا، پرستاری مهربان به توصیه یکی از مجروحان برای تسکین درد فرهاد شروع به خواندن قرآن میکند. فیلم شیدا با کارگردانی کمال تبریزی و بازی لیلا حاتمی و پارسا پیروزفر روایتی از عشقی پاک و معنوی در بستر جنگ را به تصویر میکشد که با سادگی و عمق احساسیاش، همچنان در خاطر مخاطبان باقی میماند. تماشای شیدا میتواند شما را به عشق امیدوار کند.
تدائی، دختری نوجوان و پرشور، در پارک با پسری به نام آیدین دیده میشود و به دلیل سوءتفاهم، توسط مأموران دستگیر و به والدینش تحویل داده میشود. این اتفاق، دنیای ساده و آرزوهای معصومانه او را زیر و رو میکند و موجی از خشم، شرم و بحران روحی در او به راه میافتد. تدائی که احساس میکند کسی درکش نمیکند، از مدرسه فرار میکند و قدم در خیابانهای پرهیاهوی شهر میگذارد. او یک روز و یک شب را سرگردان در کوچهها و خیابانها سپری میکند، در حالی که مدام تلاش میکند با پسری که در پارک دیده بود تماس بگیرد، شاید به امید یافتن آرامش یا پاسخی برای آشوب درونیاش. فیلم دختری با کفشهای کتانی با کارگردانی رسول صدرعاملی و بازیهای تأثیرگذار، روایتی صمیمی و واقعی از دغدغههای نسل جوان ارائه میدهد که با ظرافت به مسائل اجتماعی و عاطفی میپردازد و هنوز هم جذابیت خود را حفظ کرده است.
آژانس شیشهای تاثیرگذارترین فیلم دفاع مقدس جنگ ایران و عراق است. عباس، بسیجی خراسانی که ترکش خمپارهای از سالهای جنگ ایران و عراق در نزدیکی شاهرگ گردنش جا خوش کرده است به اصرار همسرش نرگس برای معاینه به تهران میآید. در خیابان به صورت اتفاقی با حاج کاظم، همرزم قدیمیاش که حالا راننده تاکسی است، روبهرو میشود. پزشک وضعیت عباس را بحرانی تشخیص میدهد و توصیه میکند هرچه سریعتر برای جراحی به لندن برود. حاج کاظم، با روحیهای فداکارانه، تصمیم میگیرد ماشینش را بفروشد تا هزینه سفر عباس را تأمین کند، اما خریدار پول را به موقع نمیرساند.
در آژانس مسافرتی، کاظم از رئیس آژانس میخواهد تا با گرو گرفتن مدارک ماشین، بلیت سفر را صادر کند اما با پاسخ سرد و طعنهآمیز رئیس درباره رزمندگان مواجه میشود. آژانس شیشهای با کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و بازیهای درخشان پرویز پرستویی و رضا کیانیان، روایتی تکاندهنده از وفاداری، ایثار و نادیده گرفته شدن ارزشهای رزمندگان در جامعه پس از جنگ است که همچنان مخاطب را به تأمل وا میدارد.
ساحره یکی از ترسناکترین و بهترین فیلم های دهه 70 سینمای ایران است. در این فیلم مردی که در عمارتی قدیمی و بزرگ همراه مادر ناتوانش زندگی میکند، شیفته دختری جوان و بازیگر تئاتر میشود. او با ابراز عشقی پرشور، از دختر تقاضای ازدواج میکند و دختر که تحت تأثیر احساسات او قرار گرفته است پیشنهادش را میپذیرد. پس از ازدواج، مرد به تدریج و با زیرکی، ارتباط همسرش را با دوستان و دنیای تئاتر قطع میکند. آرام آرام، فضای عجیب و سنگین خانه و رفتارهای غیرعادی مرد، او را به تردید میاندازد.
با کنجکاوی بیشتر، رازی تکاندهنده برملا میشود: مرد در دوران تحصیل در خارج از کشور، مانکنی با شباهت عجیب به یک زن واقعی خریده است و هر شب با آن گفت و گو میکند. فیلم ساحره با کارگردانی داوود میرباقری و روایتی روانشناختی و ترسناک، کاوشی عمیق در پیچیدگیهای شخصیت انسانی و روابط عاشقانه ارائه میدهد که همچنان مخاطب را به فکر فرو میبرد. اگر یک فیلم واقعا ترسناک ایرانی میخواهید، این فیلم سینمایی دهه 70 را از دست ندهید.
بزرگ، مردی ساده و گرفتار با امانت گرفتن خودرویی از نمایشگاهی که شوهرخواهرش یوسف در آن کار میکند، ناخواسته درگیر ماجرایی میشود. او در تصادفی، خسارتی ده میلیون تومانی به خودرویی وارد میکند که متعلق به دختری به نام بهرخ است. یوسف برای آرام کردن اوضاع، با گرو گذاشتن دو چک به مبلغ چهارده میلیون تومان، اعتراضهای بهرخ و مدیر نمایشگاه را فرو مینشاند. بهرخ که در تدارک سفر به خارج برای دیدار مادر بیمارش است، به بزرگ پیشنهاد میدهد با ازدواج صوری به او کمک کند تا ویزا بگیرد و در ازای آن، چکها را پس دهد. فیلم غریبانه، با کارگردانی احمد امینی و روایتی تلخ، داستان فداکاری، عشق و بخشش را به شکلی عمیق و تأثیرگذار به تصویر میکشد که همچنان در خاطر مخاطب مانده است.
نرگس و نسرین، دو دختر دبستانی با چهرههای یکسان، در جشنی مدرسهای به طور اتفاقی یکدیگر را میبینند و متوجه میشوند که خواهران دوقلوی جدا افتادهاند. آنها کشف میکنند که پدرشان، آهنگسازی که سالها پیش از مادر خیاطشان جدا شده، این راز را از آنها پنهان کرده است. نرگس نزد مادر و نسرین نزد پدر زندگی میکند و حالا این دو دختر با شیطنت کودکانه تصمیم میگیرند جای خود را عوض کنند. فیلم خواهران غریب با کارگردانی کیومرث پوراحمد و روایتی شیرین و پراحساس، داستان عشق، خانواده و معصومیت کودکی را به تصویر میکشد که با طنزی لطیف و پایانی جذاب، بارها در تلویزیون پخش شده و همچنان در خاطر مخاطبان زنده است. فکر نمیکنم کسی باشد که خواهران غریب را ببیند و عاشق این فیلم سینمایی دهه ۷۰ نشود.
دایی غفور، راننده تاکسی فرودگاه با دلی پر از امید، سالها است که منتظر بازگشت پسرش یوسف است. حتی یافتن پلاک یوسف در شکم یک کوسه و حرفهای اصغر، دامادش و همرزم یوسف، نمیتواند باور او را به زنده بودن پسرش متزلزل کند. در یکی از روزها، غفور در فرودگاه با شیرین، دختری جوان که از اروپا برای یافتن برادر گمشدهاش خسرو به ایران آمده است، آشنا میشود. شیرین از یک آزاده که با خسرو در زندان بوده است، تماسی دریافت میکند و همراه دایی غفور برای پیدا کردن او میرود. فیلم بوی پیراهن یوسف با کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و روایتی پر از احساس، داستان امید، انتظار و درد از دست دادن را در بستر زندگی بعد از جنگ به تصویر میکشد که با پایانبندی تأثیرگذارش، همچنان در قلب مخاطبان جای دارد.
صادق مشکینی، فیلمبردار محتاط تلویزیون با بازی درخشان پرویز پرستویی، از جنگ و حضور در خط مقدم وحشت دارد. اما وقتی برای گرفتن وامی جهت تکمیل خانه نیمهکارهاش مجبور میشود در مستندی درباره اسرای عراقی شرکت کند، ناچار قدم در مسیری میگذارد که همیشه از آن گریزان بوده است. صادق که حتی تصور حضور در منطقه جنگی لرزه بر اندامش میاندازد، شب قبل از سفر وصیتنامهاش را مینویسد و صبح با اکراه و اضطراب، به همراه آقای کمالی (با بازی محمود عزیزی) عازم جبهه میشود.
این مسیر ناخواسته و پر از موقعیتهای طنزآمیز و گاه تأملبرانگیز، صادق را به شکلی تدریجی با ترسهای درونی، حقیقت جنگ و ارزشهای انسانی روبهرو میکند. فیلم «لیلی با من است» به کارگردانی کمال تبریزی، داستان تحول مردی ترسو را روایت میکند که در دل ناملایمات، معنای شجاعت و زندگی را بازمییابد. این فیلم سینمایی ایرانی دهه 70 هنوز هم یکی از آثار فراموشنشدنی سینمای ایران به شمار میرود.
آدم برفی یکی از متفاوتترین و بهترین فیلم های دهه 70 سینمای ایران است و در داستان این فیلم عباس خاکپور، با هنرنمایی اکبر عبدی، مردی ایرانی است که قصد مهاجرت به آمریکا را دارد. او راهی ترکیه میشود تا از آنجا ویزای ورود به سرزمین رویاهایش را بگیرد. اما هر بار، درهای بسته سفارت ناامیدی را به رویش میکوبند. در دل همین رفت و آمدها، داستان زنی به نام دنیا نیز روایت میشود. او در ترکیه زندگی میکند و در همان هتلی کار میکند که عباس در آن اقامت دارد.
دنیا به دلایلی نمیتواند به وطن بازگردد و سالهاست دلتنگی برای ایران، همنشین همیشگیاش شده است. «آدمبرفی» فیلم سینمایی ایرانی دهه ۷۰ به کارگردانی داوود میرباقری، با ترکیبی هوشمندانه از طنز، احساس و درام، داستانی لطیف و تأثیرگذار از هویت، عشق و بازگشت به اصل را روایت میکند؛ فیلمی که همچنان جذابیت خود را برای مخاطبان حفظ کرده است. تماشای این فیلم با تلویزیون oled حسی نوستالژی را در شما زنده خواهد کرد.
مریم، دخترکی شش ساله و معصوم است که در سایه جنگ، خانوادهاش را از دست میدهد و حالا در پرورشگاهی زندگی میکند. قلب کوچک مریم به محبت زنی به نام فرشته گره میخورد. فرشته در خانه روبهروی پرورشگاه زندگی میکند و برای مریم نمادی از مهر و امنیت است. وقتی نسرین و همسرش، زوجی مهربان، مریم را به فرزندی میپذیرند و او را به شمال میبرند، مریم در دنیایی جدید اما غریب قدم میگذارد. با وجود محبت خانواده جدید، دل مریم همچنان در بند فرشته است. او با نوشتن نامههایی پراحساس، ارتباطش را با فرشته حفظ میکند. این فیلم با داستانی درام و تأثیرگذار، عشق بیریای کودکی و نیاز او برای یافتن محبت و آرامش را روایت میکند که با بازیهای بسیار عالی بازیگران و کارگردانی فتحعلی اویسی، در ذهن مخاطب ماندگار شده است. من حتی اگر ده بار هم این فیلم را ببینم، بار یازدهم با آن گریه میکنم.
از کرخه تا راین یکی از تاثیرگذارترین و بهترین فیلم های دهه 70 سینمای ایران است. در این فیلم سعید، رزمندهای است که در جریان جنگ ایران و عراق بر اثر بمبهای شیمیایی نابینا میشود و همراه گروهی از همرزمانش برای درمان راهی آلمان میشود. در یکی از آسایشگاههای این کشور، لیلا، خواهرش که سالهاست با همسر آلمانی و پسر کوچکش، یوناس، در آنجا زندگی میکند، به دیدار او میآید.
دیداری که مقدمهای میشود بر شکلگیری پیوندی گرم و عاطفی میان سعید و یوناس؛ رابطهای که تلخی و انزوای زندگی سعید را برای لحظاتی التیام میبخشد. فیلم «از کرخه تا راین» یکی از فیلم های ایرانی دهه ۷۰ به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، روایتی از فداکاری، زخمهای ماندگار جنگ و پیوندهای عاطفی خانواده است. این فیلم را در مانیتور 4k مشاهده کنید تا در داستان فیلم غرق شوید. از کرخه تا راین با گذر زمان همچنان در دل تماشاگران زنده مانده است.
انتخاب از میان لیست فیلم های دهه 70، بسیار سخت است. اگر به فیلمهایی در ژانر جنگی علاقهمند هستید، حتما لیلی با من است را ببینید. شیدا یکی از بهترین درامهای دهه 70 است و نیابد آن را از دست بدهید. اگر یک کمدی دهه هفتادی میخواهید، مومیایی 3 را ببینید و اگر دوست دارید با خانواده فیلم را تماشا کنید، خواهران غریب بهترین انتخاب است.
در این مطلب به بررسی اقتصادی ترین گوشی سامسونگ در سال ۲۰۲۴ می پردازیم